معنی کل بیموئن - جستجوی لغت در جدول جو
کل بیموئن
جوانه زدن دانه های غلات
ادامه...
جوانه زدن دانه های غلات
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کل بموئن
جوش آمدن مایعات
ادامه...
جوش آمدن مایعات
فرهنگ گویش مازندرانی
بن بیموئن
از ریشه کنده شدن، کنده شدن
ادامه...
از ریشه کنده شدن، کنده شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پش بیموئن
روی دادن، رخ دادن، قاطی کردن، دیوانه شدن، جلو افتادن
ادامه...
روی دادن، رخ دادن، قاطی کردن، دیوانه شدن، جلو افتادن
فرهنگ گویش مازندرانی
جر بیموئن
پایین آمدن، فرود آمدن
ادامه...
پایین آمدن، فرود آمدن
فرهنگ گویش مازندرانی
خش بیموئن
خوش آمدن
ادامه...
خوش آمدن
فرهنگ گویش مازندرانی
در بیموئن
در بیموئن
ادامه...
در بیموئن
فرهنگ گویش مازندرانی
هر بیموئن
آماده شدن، سرحال شدن
ادامه...
آماده شدن، سرحال شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پل بموئن
آمادگی جفت گیری، به شدت عصبانی شدن
ادامه...
آمادگی جفت گیری، به شدت عصبانی شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
سل بموئن
جان به لب رسیدن، به ستوه آمدن
ادامه...
جان به لب رسیدن، به ستوه آمدن
فرهنگ گویش مازندرانی
فل بیمئن
برانگیخته شدن، آماده شدن جهت جفت گیری
ادامه...
برانگیخته شدن، آماده شدن جهت جفت گیری
فرهنگ گویش مازندرانی